۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

اخبار سال آینده به نقل از IBNA (خبر گزانی رسمی مولانا بدپیله)


نانوایی های پایتخت با ارائه سند ملکی، نان تمام قسطی ارائه می دهند.

مراجع عظام تقلید خوردن گوشت گربه را حلال دانسته و با ارائه احادیث معتبری بر فوائد خاص گوشت گربه تاکید کردند. البته این مراجع همچنان درباره خوردن گوشت انسان سکوت کرده اند.

- چمن های ورزشگاه آزادی دیروز بطور بيسابقه اي در قابلمه قورمه سبزی تهرانی ها بود 
. 
دو کامیون حامل مهاجران غیر قانونی ایرانی، در کشور افغانستان شناسایی شد و به کشور عودت داده شد.

ا.ح.ن در مراسم کلنگ زنی صدمین سایت غنی سازی اورانیوم : آنقدر اورانیوم غنی می کنیم که ...مان پاره شود.

گفتگوی اختصاصی با آیت... جنتی: اگر قرار بود از گرسنگی بمیرم ، در عصر یخبندان مرده بودم.

عصر دیروز حدود یک ملیون میکروب که با همکاری برخی ویروس های خارج نشین و چند باسیل ورشکسته سیاسی و با همدستی باکتری های بهایی قصد شیوع بیماری در تهران را داشتند ، امشی شدند.

نرخ جدید کرایه تاکسی اعلام شد: یک ملیون پول پیش و هر کورس صد هزار تومان... و تا اعلام حذف شش صفر از اسكناس ها هميني كه هست

تورم كاهشيه...

به دلیل سختی شمارش، واحد ِ واحد پول کشور به کیلو تغییر می کند. مثلا از این به بعد برای خریدن یک پفک نمکی باید یک کیلو هزارتومانی پرداخت کنید.

- در هزار و هشتصدمین سفر استانی هیئت دولت، همه ی دولت با حضور در توالت یک منزل، یک حلقه چاه فاضلاب خانگی را که تماماً ساخته متخصصان داخلی بود، افتتاح کرده و بهره برداری رسمی از آن را آغاز کردند. همچنین کاشتن یک نهال خرزهره دیگر دستاورد این سفر ایشان بود....

- در اقدامی نمادین و به منظور همدلی با مردم، جلسه هیئت دولت زیر کرسی برگزار شد. پس از جلسه 5 نفر از اعضای هیأت دولت به علت گاز گرفتگی به بیمارستان منتقل شدند البته حال رئیس جمهور کاملاً خوب است
- احمدرضا رادان گفت موجودات وحشت انگیز سطح خیابان ها زامبی نیستند. وی افزود: اینها... همان در و داف هایی هستند که سابق بر این برایشان سر و دست شکسته می شد اما به دلیل عدم توانایی در خرید لوازم آرایش به « هیولای اولیه » بازگشته اند.

ماجراهی گربه و کلاغ!

گربه اي حرف زد و حالِ کلاغی بد شد

شب شد و سايه اي از عرض خيابان رد شد

گربه اي حرف زد و سايه اي از شب ترسيد
ترمزي جيغ زد و پشت خـيابان لرزيد

مرگ، پلکي زد و وحشت سر و گوشي جنباند
روي آسفالت، سياهي دو تا خط جا ماند

تو به حرف آمدي و شهر، هواي مه کرد
جيغ ترمز، کف آسفالت سرت را له کرد

تو زمين خوردي و ديدي که شبِ گريه ي ماه
دختري پرت شد از پنجره ي دانشگاه

تو زمين خوردي و ديدي موتوري هندل خورد
دهني باز شد و اسپري فلفل خورد

پر کن از داغ خودت  وحشت سي جي ها را
کودتا کن رژه ي ترس ِ [!!!] را

رعب و وحشت همه ي حنجره ها را بسته
ترسِ، راه نفس پنجره ها را بسته

گريه کن تا خبر خنده ي خون پخش شود
صحنه ي قتل تو از تلويزيون پخش شود

که تو را تلويزيون، يکشبه تحليل کند
فيلم مونتاژ خودش را... به تو تبديل کند!!!

ميزگردي بگذارد که بخندي به کلام
کله هاي کچل و... ريش بلند ِ[!!!]

ميزگردي بگذارد که دلت خون بشود
((تُرک عاشق کش تو)) مست تريبون بشود
گربه اي حرف زد و عشق دم از مجنون زد
عينک يک نفر از چشم چپش بيرون زد

گربه اي حرف زد و لاشه ي ليلي له شد
ترمزي جيغ زد و زير تريلي له شد

گربه اي، آمده تا شب به چراغي بخورد
ربط و بي ربط، کلاغي به کلاغي بخورد

روز و شب در بزند، فحش به ساعت بدهد
وقت و بي وقت به تو "سهم عدالت" بدهد!

[اين منم من: لب اعجاز!!!، به حرف آمده ام
گربه اي لوسم و با ناز به حرف آمده ام

گربه ات، از تو فقط بمب اتم مي خواهد
دل بي چاره ي من، اورانيوم مي خواهد

گشنگي، با شکم ملت ما بيگانه ست
اين همه سيب زميني وسط ميدان است!!!

ما که درمزرعه ها، اين همه شلغم داريم!
چه غمي بابت آن "حق مسلم" داريم؟]
مشکلی نیست، غمی نیست، چرا غمگینی؟!
صف نان رفته و تو توي صف بنزيني...
گربه اي حرف زد و... عقل، به آدم شک کرد!
خيمه شب بازي و شکلک، همه را دلقک کرد

گربه اي حرف زد و عينک شب، سمعک شد
((محتسب، شـيخ شد و)) وارد كهريزك شد

محتسب، گفت كه يك ساقي زيبا بكشند
قبل از اندام و لبش، ناخن او را بكشند

گفت و آن ها همه بر عشق تمركز كردند
كف زندان، به گل سرخ تجاوز كردند

گفت و كشتند دراين جنگل شب آهو را
شيرهاي وسط فلكه‌ي دانشجو را...

جراتي در قفسم نيست که بالي بزنم
حافظا! آمده ام پيش تو فالي بزنم

حافظ از طوطي شکَّرشکن هند بگو
از همين گربه ي عابد شده ي رند بگو

غزلت يخ زده و فصل تگرگت شده است
((شهر، خالي ست ز عشاق)) چه مرگت شده است؟!

((در ميخانه ببستند، خدايا مپسند))
لات و گردن کش و مَـستـَند، خدايا مپسند

شعر من چوبه ي دار است، انالحق بزنيد
روي آسفالت خدا، کله معلق بزنيد

مشکلي نيست، غمي نيست، بيا گل بخوريم
امشب از شدت دلضعفه، فلافل بخوريم

مشکلي نيست، غمي نيست، بيا گريه کنيم
بي صدا، در شب توقيف صدا، گريه کنيم

فکر کردن یا نکردن؛ مسئله ای نیست!


  
  
    حتما اين جمله ي معروف رنه دكارت دانشمند شهير فرانسوي را شنيده ايد كه گفت: "من فكر مي كنم پس هستم".
واحد نظرسنجی "خبرگزانی رسمی مولانا بدپیله" از شخصيت هاي مختلف خواسته است كه اين جمله را هرطور كه دوست دارند، با توجّه به منش و جهان بینی خود تغيير بدهند و بازگو كنند! نتيجه اين شد:

استاد مصباح: من فكر نمي كنم، پس هستم!
آیت ا... جنتي: من چه فكر بكنم چه نكنم، هميشه هستم!
دادستان انقلاب: تا دو دقيقه ي ديگر اصلاً نيستي كه بخواهي فكر كني!
احمدي نژاد: فكر؟! من كه نيستم!
شكنجه گر یک وزارت گمنام: فكر مي كني؟! ... حالا هسته اش را تف كن!
کیک و ساندیس خور حرفه ای : من به فكر نظام هستم، پس مي كنم!
امّت هميشه در صحنه: فكر نكردن و انرژي هسته اي حق مسلم ماست!
عبدالكريم سروش: من هست مي كنم، پس فكرم!
میرحسین موسوي: اگر همه هستند ، من يك كم فكر كنم!
مهدی كروبي: من هستم. اين كه ديگر فكر كردن ندارد!
محمد خاتمي: اگر فكر كرديد من هستم كور خوانده اید!
اکبر هاشمی رفسنجانی: من هنوزدارم فكر مي كنم كه هستم يا نيستم!
رضا پهلوي: يعني فكر مي كنيد هنوز هم من هستم؟!
حزب كمونيست كارگري: من خيلي فكر مي كنم ولي هيچ وقت نيستم!
ملت ايران: هر جوري كه دوست داريد فكر كنيد. ما همه با هم هستيم!
یک آقای خیلی مهمتر از خدا:  تا ما هستيم ، شما فكر نكنيد!