حکیم مشایی (با تواضع تمام):
«همه می دانند ما تصمیم گیرنده ی اصلی در جهان خلقت هستیم!
عزّت و ذلّت همگان - حتی احمدی نژاد- به دست ماست!»
صالحی (با ترس و لرز):
«ارباب مشایی! شما جیب ما رو - نه ببخشید زیر آب ما رو نزن ؛
ما قول می دیم تا آخر عمر، غلام حلقه به گوشت باشیم!»
حکیم مشایی:
«بیا پسرجان! این حکم عزلته! برو استراحت دائمی، خوش بگذره!
البته ، می تونی به عنوان یه پادوی خوب و مرید سینه چاک در خدمت ما باشی!
حرف اضافه هم خاموش؛ وگرنه دخترم پسرتو طلاق می ده، ها!»
احمدی نژاد:
«چ...چ ...چشـ...ــم! هرچی آقا جونم بگه!
حتّی خدا هم می دونه حرف شما فصل الخطابه!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر